گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، در بازی روز گذشته تیم ایران با هند علیرغم تمام بی برنامگی ها و آشفتگی های فدراسیون، حضور یک نفر در کنار زمین موجبات دلگرمی هواداران را فراهم کرده بود؛ این شخص کسی جز کی روش پرتغالی نبود که با وجود تمام سنگ اندازی هایی که در سال گذشته بر سر راهش شد، همچنان با قدرت به کار خود ادامه می دهد که به عنوان مثال شور و هیجان خاصی در بازی دیروز داشت و "مشت هایش همچنان گره کرده بود"؛ مسئله ای که در بازی برابر هند باعث شد تا هوادران حاضر در آزادی حمایت بی سابقه ای از این پرتغالی محبوب داشته باشند و خواهان ماندن وی در تیم ملی گردند. حال به همین بهانه، به بررسی بیوگرافی، کارنامه و تأثیر این چهره کاریزماتیک بر فوتبال ایران میپردازیم.
بیوگرافی
"کارلوس مانوئل بریتو لئال کیروش" متولد 1 مارس 1953 در نامپولای موزامبیک است؛ البته پدر و مادر او هر دو اهل پرتغال هستند. او تا 21 سالگی و پیش از انقلاب 1975 موزامبیک، در موزامبیک سکونت داشت و سپس عازم پرتغال شد.
دوران بازیگری باشگاهی
کی روش در دوران جوانی خود، از ۱۵ تا ۲۱ سالگی در تیم شهر محل تولد خود در نامپولای موزامبیک در پست دروازهبانی بازی میکرد، اما پس از جدایی موزامبیک از پرتغال فوتبال را رها کرد.
دوران مربیگری
تیمهای پایه پرتغال
دو سال دستیاری در تیم ملی زیر ۱۸ سال
سرمربی تیمهای زیر ۱۶، زیر ۱۸ و زیر ۲۰ سال به طور همزمان
۲ بار متوالی قهرمان جام جهانی جوانان با بازیکنان زیر ۲۰ سال در ۱۹۸۹ و ۱۹۹۱
1 قهرمانی در جام ملتهای جوانان اروپا با تیم زیر ۱۶ سال در ۱۹۸۹
تیم ملی پرتغال
کیروش در سال ۱۹۹۱ به عنوان سرمربیگری تیم ملی پرتغال انتخاب شد اما نتوانست تیم را به جام جهانی 1994 ببرد و در سال ۱۹۹۳ از سرمربیگری کشتیرانان (لقب تیم ملی فوتبال پرتغال) کناره گیری کرد.او بار دیگر در سال 2008 هدایت پرتغال را بر عهده گرفت اما پس از شکست مقابل اسپانیا و حذف در مرحله یک هشتم نهایی در جام جهانی 2010 بار دیگر از سمت خود اخراج شد.
معمار نسل طلایی فوتبال پرتغال
بازیکنانی مانند فیگو، کاستا و پینتو از کشفهای شاخص کیروش در دوران سرمربیگری او در تیمهای ملی در رده پایه بودند. همین باعث شدن تا بعده ها از کیروش به عنوان «معمار نسل طلایی فوتبال پرتغال» یاد شود. قهرمانیهای کیروش باعث شد تا او در سال ۱۹۹۰ نشان لیاقت بینالمللی را از فدراسیون پرتغال و بالاترین درجه افتخار یک ورزشکار را از دولت پرتغال دریافت کند
منچستر یونایتد؛ فراتر از یک دستیار
دوره اول دستیاری کی روش در منچستریونایتد به فصل 2003-2002 برمیگردد که شیاطین سرخ در انتهای فصل رتبه نخست لیگ جزیره را به دست آوردند.دوره بعدی هم از فصل 2005-2004 شروع شد و تا فصل 2008-2007 ادامه یافت که در این مدت یونایتدها توانستند 7 عنوان شامل 2 قهرمانی در لیگ برتر، 1 قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، 1 جام اتحادیه انگلیس، 2 جام خیریه انگلیس و 1 جام باشگاههای جهان به دست بیاروند.کی روش محبوب ترین دستیار سرالکس فرگوسن به شمار میرفت و بارها و بارها فرگوسن از او به نیکی یاد کرده تا جایی که او درباره کیروش گفته: "من کسی را می خواستم که سختکوش باشد، بتواند به خوبی ارنج کند، تصویرسازی قوی داشته باشد و بتواند از این طریق به ارنج کردن تیم کمک کند. کسی که بتواند در کار مربیگری با تمرکز بالا و سرعت و دقت کار کند و این مشخصات را تنها یک نفر داشت آن هم کسی نبود جز کارلوس که خیلی به من در آن سالها کمک کرد".و یا در کتاب "شرح حال" خود اینگونه گفته است: "بدون در نظر گرفتن جایگاهها کارلوس نزدیکترین کسی بود که در دوران مربیگریام در منچستریونایتد دیدم. کیروش جرأت انجام هر گونه تعهدی را داشت و بدون انجام کارهای اضافه به نتایج خوبی میرسید".
رئال مادرید؛ لکه ننگ کارنامه کیروش
در سال 2003 تنها ديويد بکام به تيم کهکشاني رئال پيوست و کلود ماکلهله هافبک فرانسوي و پر توان اين تيم راهي چلسي شد.کيروش در طول فصل با تمام وجود جاي خالي ماکلهله را حس کرد و هيچ جايگزيني براي او نيافت. موافقت با جدايي يا به عبارتي ديگر عدم دفاع از اين هافبک فرانسوي، اولين و بزرگترين اشتباه مربي پرتغالي بود. رئالمادريد در اين سال، 54 گل خورد که در جاي خود رکوردي است! رئال کيروش در سال 2003 يک فاجعه بود؛ 38 بازي در لاليگا،10 شکست خورد که 7 تاي آن در10 بازي آخر بود.
رکورد بينظير او از20 مارس آغاز شد که رئال (4-2) از اتلتيکو بيلبائو شکست خورد. 2 هفته بعد (3-0) بازي را به اوساسونا واگذار کرد. سپس سريال 5 باخت پياپي آخر فصل آغاز شد و رئال کيروش در فاصله روزهاي 25 آوريل تا 23 مي از تيمهاي بارسلونا (2-1)، لاکرونيا (2-0)، مايورکا (3 -2)، مورسيا (2-1) و سوسيداد (4-1) شکست خورد. اوج درخشش آقاي مربي هم در آخرين بازي فصل مشهود است؛ شکست 4-1 از سوسيداد در سانتياگو برنابئو. رئال اگر همين بازي را مساوي ميکرد يا ميبرد، سوم يا دوم ميشد. ضمن اينکه کسب تنها 8 امتياز از 15 امتياز ممکن آخر فصل، رئالمادريد را قهرمان لاليگا ميکرد اما مربي پرتغالي بدجوري قافيه را باخته بود. همچنين او در فاصله همين باختهاي سريالي، در فينال کوپادل ري (جام حذفي اسپانيا) در وقتهاي اضافه 3- 2 به رئال ساراگوسا باخت تا ناکامياش را تکميل کند.
کی روش سرانجام در همان فصل بدون کسب جام، از سمت خود اخراج شد.
سایر تیم ها
مقام سومی و دومی با "اسپورتینگ لیسبون ژاپن" در 1995 و 1996 – قهرمانی در جام حذفی و سوپر لیگ
نائب قهرمانی با "ناگویا گرامپوس آیت" در جی لیگ ژاپن در سال 1996 – نائب قهرمانی در جام برندگان آسیا در فصل 1997-1996
مشاور فنی فدراسیون فوتبال آمریکا در 1998 به مدت 7 ماه
کسب مقامهای سوم و چهارم با امارات در مسابقات جام ملتهای خلیج فارس و جام ملتهای عرب
راهیابی به جام ملتهای آفریقا 2002 – صعود به جام جهانی 2002
عصر کی روش در ایران
شروع همکاری کی روش با تیم ملی ایران، به سال 1390 برمیگردد. وی پس از کش و قوس های فراوان سکاندار فوتبال ایران شد و قراردادی 3 ساله و تا پایان جام جهانی 2014 برزیل با فدراسیون فوتبال منعقد کرد. البته این قرارداد تا پایان جام حهانی 2018 روسیه تمدید شده است.
دستاوردهای مرد دوست داشتنی
آشتی دوباره مردم با تیم ملی
کیروش در شرایطی ناخدای کشتیِ شکسته فوتبال ایران شد که به سبب نتایج نامناسب در گذشته و افت روزافزون فوتبال باشگاهی، مردم به نوعی از این ورزش بیش از هر زمان دیگری دلزده بودند. با این حال او با حرفهای گریهای خود که مدتها قبل از برگزاری دیدار با اندونزی شروع شده بود و در کنفرانس خبری پیش از بازی به او خود رسیده بود، توانست در بازی با اندونزی که در چارچوب مرحله دوم انتخابی جام جهانی در قاره کهن و در ورزشگاه 100 هزار نفری آزادی برگزار شد، بیش از 80 هزار هوادار را به استادیوم بکشاند که این جدال با برتری 3-0 ایران به پایان رسید.عشق مردم به تیم ملی، از آن روز بار دیگر در دلها زنده شد و آن دیدار به نوعی تولدی دوباره برای فوتبال ملی به شمار می رفت.
ریشه کن شدن بازیکن سالاری
به جرأت میتوان گفت که پدیده مذموم "بازیکن سالاری" بیش از هر سطح، در فوتبال آماتور به چشم میخورد. (اگرچه در سطوح حرفهای نیز گاهی اوقات دیده میشود.) فوتبال ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود و هر از چند گاهی، بازیکنانی که خود را تافتهای جدا بافته از سایرین میدانستند برای تیم ملی ناز میکردند و همواره از آب گل آلود برای خود ماهی میگرفتند و تیم را به حاشیه میبردند.اما کیروش که به منظم بودن و "دیسیپلین تیمی" شهره بود، از همان روزهای نخست، به مبارزه با این مشکل به ظاهر لاینحل پرداخت. مهمترین اقدام او در این باره، چشم پوشی از نامی بزرگ چون "سید مهدی رحمتی" بود؛ دروازهبانی که بسیار محبوب و کارکشته بود ولی فقط یک بار دعوت برای حضور در تیم ملی را به بهانه نیاز به استراحت نپذیرفت.این اتفاق در حالی رقم خورد که ایران درگیر رقابتهای نفس گیر مقدماتی جام جهانی بود و بیش از هر زمانی به گلری مطمئن همچون رحمتی نیاز مبرم داشت.معالوصف، کی روش قلم بطلان را بر نام او کشید و رحمتی را برای همیشه از حضور در تیم ملی محروم کرد و عرصه را برای هنرنمایی رحمان احمدی (به خصوص در دیدار با کره جنوبی در خاک کره) و علیرضا حقیقی (در جام جهانی 2014) باز کرد.لکن در این بین پادرمیانیهای بی شمار برخی آقایان برای بخشش رحمتی کارساز نشد. حال سوال اینجاست که اگر سرمربی ایرانی جای کیروش بود، میتوانست تا این حد در برابر بازیکن سالاری مقاومت کند و بر عقیده خود استوار بماند؟؟؟
ایجاد اتحادی بی نظیر میان بازیکنان و کادر فنی
به راستی اتحادی که کیروش در تیم ملی ایران ایجاد کرده است، در طول تاریخ این ورزش در کشور ما کم سابقه است. همه بازیکنان در خدمت تیم هستند و خود را سربازی بیش نمیدانند.ارزش این اتفاق زمانی مشخض میشود که به وضعیت ایران قبل و هنگام جام جهانی 2006 آلمان نگاه میکنیم؛ تیمی که پر از ستاره بود و شاید بهتر از ایران 1998. اما ثمره عدم یکدلی بازیکنان، همان شد که میدانیم.
شجاعت، مبارزه طلبی؛ احترام دنیا به یوزهای ایرانی
دیگر مواردی که فوتبال ایران را مدیون کیروش کرده است، تزریق "شجاعت" و "مبارزهطلبی" و "امیدواری تا آخرین لحظه" به پیکره فوتبالیستهای ایرانی است. فرهنگی که پیشتر در این سطح شاهد آن نبودهایم.
اوج تجلی موارد مذکور، در جام جهانی 2014 و جام ملتهای آسیا 2015 بود؛پس از مشخص شدن حریفان ایران در جام جهانی و همگروهی با آرژانتین، نیجریه و بوسنی، همگان منتظر شکستهای پیاپی و تحقیر آمیز برای یوزها بودند علیالخصوص در جدال با آلبی سلسته.اگر نگاهی به آن بازیها بیندازیم، میبینیم که ایران در مصاف با نیجریه اگرچه سراسر دفاعی بازی کرد و چشم به ضد حملات دوخته بود، اما موقعیتهای چندانی به حریف نداد و خود نیز چندین فرصت مسلم گل را از دست داد و با کسب تساوی ارزشمند، توانست امیدهای خود را برای صعود به دور بعدی رقابتها حفظ کند.اما شاهکار کیروش و شاگردانش در جدال با آرژانتینیهای مغرور و مدعی بود. یاران لیونل مسی که خود را از پیش برده میدانستند علی رغم فرصتهای پرشمار گلزنی، نتوانستند دروازه ایران را باز کنند تا اینکه لئو مسی در دقیقه 92 قفل دروزاه حقیقی را گشود. نتیجه این دیدار 1-0 به سود آلبی سلسته به پایان رسید. ناگفته نماند که اگر لطف داور شامل حال آرژانتینیها نمیشد و دروازبان آرژانتین نیز در بهترین فرم خود نبود، ایران میتوانست به بردی تاریخی دست پیدا کند.بلافاصله پس از اتمام آن دیدار، "گری لینه کر"، بازیکن اسبق بارسلونا و مجری مشهور برنامه Match Of The Day نتوانست احساسات خود را نسبت به ایران کتمان کند و لب به تحسین و تعریف و تمجید از کیروش و شاگردانش پرداخت؛ سایر سایتها و جراید معتبر دنیا نیز همانند لینه کر بازی جسورانه شاگردان کیروش را بازتاب دادند و آنان را تحسین کردند.همچنین در مرحله یک چهارم نهایی جام ملتهای آسیا، در حالی که ایران از عراق 1-0 پیش بود و به جریان دیدار کاملا احاطه داشت، داور به ناحق مهرداد پولادی را از زمین بازی اخراج کرد و ایران 10 نفره، بیش از 90 دقیقه دوام آورد و توانست دو بار نیز بازی را به تساوی بکشاند اما در پایان در ضربات پنالتی بازی را در عین شایستگی واگذار کرد و حذف شد.البته اگر رئیس خوش خنده فدراسیون ایران کمی جدی و مصمم بود، میتوانست به خاطر بازی غیر قانونی علا عبدالزهرا عراقی نتیجه بازی را 3-0 به سود ایران برگرداند که طبق معمول از عهده کارهایی از این دست عاجز بود.
ایستادن بر بام آسیا
سفید پوشان ایرانی از اول خرداد 1392 که در دیداری دوستانه در مسقط عمان مغلوب این تیم شدند، دیگر در طول 90 دقیقه در بازیهای رسمی و دوستانه، نتیجه را به رقبای آسیایی خود واگذار نکرده اند؛ آنان در این مدت 16 برد و 4 تساوی به دست آورده اند. ایران به همین سبب بیش از 12 ماه است که در رنکینگ فیفا صدرنشین بلامنازه قاره کهن هستند.همین باعث شده است سایر قدرتهای آسیا مثل ژاپن، استرالیا و کرهجنوبی حسابی از ایرانیها حساب ببرند؛ مسئلهای که پیشتر ایرانیها دچار آن بودند.
جذب بازیکنان دورگه
در سالیان اخیر کی روش به دلیل فقر بازیکن مورد اعتماد و حرفهای در ایران، به سراغ ایرانیهای دورگه که خارج از ایران شاغل بودند، رفت و توانست آنان را برای بازی در تیم ملی ایران مجاب کند. اشکان دژاگه، رضا قوچان نژاد، دانیال داوری، استیون بیت آشور و... از جمله بازیکنانی بودند که دعوت کیروش را پذیرفتند.پیش از این نیز سرمربیهای تیم ملی تلاش خود را برای محقق شدن این هدف انجام دادند که هر بار با پاسخ منفی بازیکنان مواجه میشدند؛ اما مگر میشود به کیروش کاربلد نه گفت؟!
تغییر نسل
موضوع تغییر نسل و جوانگرایی یکی از چالشهایی است که کمتر کسی جرئت انجامش را دارد و غالبا به علت نتیجهگرایی، حفظ صندلی خود، ترس از باختن و خط زدن بازیکنان بزرگ و ایجاد حاشیه، سرمربیها هرگز اقدام به جوانگرایی نمیکنند و با بهانه تراشیهای مختلف و فریب افکار عمومی از این کار سر باز میزنند.با این حال، مرد کارکشته پرتغالی، بی هیچ واهمهای و البته طبق اصول حرفهای، کم کم به جوانترها میدان داد و خون تازهای را وارد شریانهای فوتبال ملی کرد. جوانانی نظیر مرتضی پورعلی گنجی، میلاد محمدی، مهدی ترابی، مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش، سردار آزمون، سعید عزت اللهی و علیرضا بیرانوند میتوانند خیال همه را برای مدتها راحت کنند و نوید بخش ایرانی متفاوت در جام جهانی 2018 باشند.
حمایت بی سابقه مردم؛ سد راه وزارت ورزش
در ادوار مختلف و در سطح ملی، سرمربیانی بودهاند که با حمایتهای مردمی موفق شدهاند نتایج مناسبی گرفته و چندین سال بر اریکه قدرت تکیه بزنند؛ اما هیچکدام محبوبیت و مقبولیت کارلوس کیروش را نداشتهاند.بلاشک اقبال مردمی کیروش همواره عاملی بازدارنده برای وزارت ورزش و شخص جناب وزیر برای اخراج او بوده است. همین رضایت فوقالعاده مردم بود که پس از رقابتهای جام جهانی و جام ملتهای آسیا باعث شد کیروش کماکان هدایت یوزها را عهدهدار باشد؛ چرا که طبق نظر وزیر ورزش و دوستدارانش، "عباس آقا" نیز میتوانسته چنین نتایج و احترام جهانی را برای ایران به ارمغان آورد.از طرفی آنها معتقدند که دستمزد سالیانه کیروش باید کاهش یابد. همین مسائل همواره دلیلی برای کشمکشهای بی پایان وزارت ورزش و کیروش بوده است که همین پشتوانه مردمی باعث شده که نتیجه دعواها به سود کی روش بشود و وزارتیها بازنده صرف باشند.اما تاسف بار است که وزیر ورزش از حقوق سرمربیهای امتحان پس داده و معروف بی خبر است و یا خود را به ندانستن زده است و با مصاحبههای غیر حرفهای خود، همیشه حاشیهساز بوده و آرامش ملی پوشان را دچار اختلال کرده است.
خواستههای معقول کی روش؛ سنگ اندازی وزارت ورزش
شاید بهتر است به جای جنگیدن با سرمربی موفق و محبوب ایران، خواستههای به حق او را برآورده کرد. آیا داشتن کمپی مناسب و در شأن ایران، زیاده خواهی است؟ آیا برخورداری از لباس با کیفیت و دارابودن چند دست لباس به جای یک دست، بی منطقی است؟ آیا درخواست برای اردوهایی در خارج از کشور به منظور آمادهسازی هرچه بیشتر ملی پوشان، نامعقول است؟چرا باید وزیر ورزش و همکارانش، انقدر نسبت به کی روشِ موفق و محبوب، بغض و کینه داشته باشند و کار را به جایی برسانند که رئیس فدراسیون فوتبال، از بین کیروش و صندلی ریاست، یکی را انتخاب کند و یا اینکه کیروش علی رغم میل باطنی خود و تمام مردم ایران، خود مجبور به استعفا بشود؟ وزارت نشینها به دنبال چه هستند؟؟؟در پایان باید گفت که خاطره "مشتهای گره کرده کی روش" پس از غلبه ایران بر کرهجنوبی و صعود به جام جهانی، که نشان از غیرت و تعصب این مرد پرتغالی بر ایران است، هیچگاه از اذهان عمومی پاک نخواهد شد.وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال ایران هم بهتر است به جای سنگ اندازی در کار کیروش و مردم ایران، اسباب موفقیت تیم ملی و شادی ایرانی ها را فراهم کنند.